سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


آرشیو وبلاگ
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 0
  • بازدید دیروز: 1
  • کل بازدیدها: 7929



دخترونه




کنجشک کوچولو توی یه روز سرد زمستون 

داشت بالای یک مزرعه پرواز میکرد.

هوا انقدر سرد بود که گنجشک کوچولو

بعد از یک مدت تو هوا یخ زد

وافتاد پایین.

یک مدت همینطور مثل یک گلوله یخ زده 

اونجا افتاده بود که یهو آقا گاوه که داشت از اونجا رد میشد

یک تاپاله مشتی با پدر و مادر انداخت 

رو گنجشک کوچولو.

چند دقیقه بعد کرمای مطبوع تاپاله آقا گاوه

گنجشک کوچولو رو آب کرد و گنجشک کوچولو هم که حالا 

حسابی گرم شده بود از شدت خوشحالی 

شروع کرد به اواز خوندن.

صدای آواز گنجشک کوچولو رسید به گوش آقا گربه

که از همون نزدیکی میگذشت

و اون هم صدا رو دنبال کرد که رسید به تاپاله آقا گاوه

وبا دقت گنچشک کوچولو رو در آورد

و بعد هم با لذت خوردش....

 

نکته مدیریتی اول: هر کسی که تا گردن میرینه به آدم , دشمن آدم نیست.

نکته مدیریتی دوم: هر کسی که ادم رو از گه نجات میده , دوست آدم نیست.

نکته مدیریتی سوم: اگر تا گردن تو گه گیر کردین ,لااقل دهنتون رو ببندید.

 




موضوع مطلب : یادداشت اول, عکاسی, رایانه


جمعه 96 تیر 23 :: 4:27 عصر ::  نویسنده : فاطی جوووووووووون